حجاب چرا ؟
تاريخ : 3 / 11برچسب:, | 14:35 | نویسنده : ali

 

 

فریم

 

خبرگزاری فارس: در هر کشور و حکومتی دستورات اجتماعی متناسب با آرمان‌ها و ارزش‌های آن‌ جا وضع می‌شود؛ نظام جمهوری اسلامی به دنبال اجرای اراده‌ی الهی و عمل به خواسته‌های خدای متعال هست و قوانین جامعه باید رنگ و بوی الهی دهد.

بحث حجاب و رعایت پوشش الهی، مورد هجمه ی زیادی واقع شده است. از آن جایی که معمولاً همه شبهه های مسئله ی حجاب، هماهنگی مفهومی و خواستگاه مشترکی دارند، لذا عیار بازشناسی معارف حق از باطل ضرورت دارد و در این بخش به طرح کلی این شبهات و تردیدها پرداخته، با نگاهی به آموزه های دینی، سعی می کنیم پاسخ های مناسبی ارائه دهیم. یادمان باشد: امروزه بیشتر انگیزه های مخالف حجاب، از عدم تسلط بر مفاهیم دینی است، نه از عدم پذیرش حجاب.

 

 

 

حجاب چرا؟

شبهه: چرا حکومت در مسئله ی حجاب که موضوعی شخصی وخصوصی است دخالت می کند؟

پاسخ

یکم: حجاب مسئله‌ای اجتماعی است، نه شخصی. فردی که می خواهد باحجاب باشد، این پوشش را برای ورود به جامعه می‌خواهد؛ اسلام هم چون می‌خواهد زن وارد جامعه شود توصیه‌ به ‌حجاب کرده است وگرنه این مسئله در داخل خانه و در مقابل اعضای خانواده (شوهر) مطرح نیست.اگر حجاب خصوصی بود و ربطی به جامعه نداشت، شاید نیازی نبود که خدای متعال این قدر در مورد آن سفارش کند. پس حجاب مسئله‌ای اجتماعی و برای حفظ امنیت اخلاقی جامعه است.

دوم: وقتی همه ی افراد جامعه، به دنبال هدف واحدی باشند و توان جمعی و قُوای عمومی در تحقق آن هدف، موجب رشد، سرعت، کیفیت و گستردگی بشود، پس چرا آزادی فردی را ترجیح بدهیم؟!

سوم: تعلّقات انسان ها، تحت ولایت است. یعنی یا ولایت خدای متعال را پذیرفته اند «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور؛1 خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند و در پرتو این ولایت و رهبری، آن-ها را از ظلمت ها به سوی نور خارج می سازد» و یا ولایت شیطان را پذیرفته اند «وَ الَّذینَ کَفَروا أولِیاءُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلَماتِ؛2 امّا کسانی که کافر شدند، اولیاء آن ها طاغوت (بت و شیطان و افراد جبار و منحرف) هستند که آن ها را از نور به سوی ظلمت ها بیرون می برند.» حالا که چنین است، یعنی تعلّقاتِ ما تحت ولایت خدای متعال و یا ولایت شیطان است، پس چرا توهّمِ آزادی مطلق را باور کنیم؟!

چهارم: هدف هایی که هر یک از افراد با عمل به آموزه های دینی به دنبال آن هستند، با شکل گیری قوانین اجتماعی متناسب و با گستردگی و توان اجتماعی دنبال می شود. پس حکومت دینی برای تحققِ اهدافی نیست که با اهداف افراد در تعارض باشد چون ضابطه ها در تنظیمات جامعه ی دینی، تابع هدف الهی شکل می گیرد. به واقع در نظام اسلامی، بندگی و عبودیت خدای متعال منجر به شکل گیری همکاری های اجتماعی و اجرای قوانین می شود.

پنجم: اگر زنان و مردان، قُوای خود را در یک نظام اجتماعی هدفمند به جریان بگذارند، بی گمان در شکل دهی گسترده ی روابط اجتماعی، تحقق اهداف و رسیدن به وضعیت مطلوب جامعه ی اسلامی تأثیر به سزایی دارد.

ششم: اگر دنیای غرب به ترویج فرهنگ برهنگی می پردازد، به این دلیل است که هدف گذاری های آن ها اقتضای برهنگی و شهوت‌رانی را دارد. اساساً در فرهنگ غربی، اصل و محور همه ی امور، لذت طلبی و هوس رانی و نه تعالی و تکامل انسان هاست. حتی می توانیم بگوییم که حکومت های شان نیز شهوات بی حد و ضابطه را مدیریت می کنند. مثلاً می توان به وضع کردن قانون سقط جنین در بسیاری از کشورهای اروپایی اشاره کرد.

از طرفی در جامعه ی اسلامی باید همه ی مسائل رنگ و بوی الهی دهد و موجب رشد، تعالی و تکامل انسان ها شود. به واقع اجتماع در تفکر اسلامی به خیمه گاهی شبیه است که دین داری مردم در آن حفظ می شود. البته پرداختن به نیازهای انسان مانند تأمین نیاز عاطفی، جنسی و سایر نیازها در قالب آموزه های دینی، امری پسندیده و مورد تأکید همیشگی دین است.

هفتم: در کشور اسلامی ما به دلیل فاصله داشتن مدیریت های اجرایی با آرمان های دینی و ارزشی نظام اسلامی، به این جا رسیده ایم که دچار مظلومیت در فرهنگ هستیم. پس باید در همه ی زمینه ها به فرهنگ ناب اسلامی پای بند باشیم و بحث مهندسی فرهنگی و پی گیری منویّات رهبری معظم انقلاب (مدظله العالی) را جدی بگیریم و آن ها را از مسئولان مطالبه کنیم.

هشتم: اساساً قبل از طرح دخالت کردن حکومت - که هر فرهنگ و حکومتی ناگزیر از آن است - نکته ی قابل توجّه، اهداف حکومت ها، افراد و ملزومات رسیدن به آن ها است که اهمیت زیادی دارد و نباید از آن ها غفلت کرد.

نهم: پس دخالت کردن در جامعه ی دینی امری غلط نیست، بلکه نوعی تصمیم گیری و جاده سازی برای کمک به متعالی شدن افراد است و حکومت دینی با افراد جامعه اش بیگانه نیست. این حکومت های غیردینی هستند که استبداد آشکار و یا پنهان دارند و حقوق افراد را برای تحقق اهداف طبقه ی قدرت و ثروت، قربانی می کنند.

دهم: اگر دخالت حکومت، جاده سازی برای جریان یافتن یک حقیقت و فلسفه-ی زیبا مثل حجاب باشد، بد نیست. البته بحث دیگری هم مطرح است و آن این که همیشه تحمیل و اجبار، راه رسیدن به این فلسفه ی خوب نیست، بلکه کار فرهنگی و فراهم نمودن فضای استدلالی برای اثبات حکمت ها و زیبایی-های حجاب باید در اولویت باشد.

یازدهم: نظام جمهوری اسلامی که برخواسته از رأی و تفکر ملّت ایران است، وظیفه دارد احکام الهی را در جامعه به اجرا گذارد و اگر قرار باشد از کنار ارزش‌هایی که برای به دست آمدنِ آن‌ها سال ها زحمت کشیده شده و خون‌های پاکی که در راه آن  ها نثار شده است به راحتی بگذرد، آن وقت این حکومت با حکومت‌های غیردینی که سخن از جدایی دین از سیاست می‌زنند، چه تفاوتی خواهد داشت؟ در هر کشور و حکومتی دستورات اجتماعی متناسب با آرمان‌ها و ارزش‌های آن‌ جا وضع می‌شود؛ ما در نظام جمهوری اسلامی به دنبال اجرای اراده‌ ی الهی و عمل به خواسته‌های خدای متعال هستیم و قوانین جامعه باید رنگ و بوی الهی دهد.

دوازدهم: در مورد حجاب، انتقادی وارد است و آن این که چرا همه ی‌ نهادهای مرتبط با این مقوله، برای فرهنگ سازی و برخورد حکیمانه بسیج نشده‌اند؟

 

فریم



این صفحه را به اشتراک بگذارید