مقام معظم رهبری طی سالیان گذشته نشست های متعددی با رسینماگران، کارگردانان و جامعه هنری و نمایشی داشته اند. دیدبان پیش از آغاز بزرگترین رویداد هنری سال ایران گزیده هایی از نگاه مقام معظم رهبری به سینما و سینماگران را منتشر می کند.
فرهنگ نیوز : آیه الله خامنهای در سالیان گذشته ضمن جلسات متعددی که با جامعه سینمایی و مدیران فرهنگی داشتند بر نکات مختلفی تصریح کردند که مورد غفلت جامعه فرهنگی و رسانه ای ما قرار گرفته است. پایگاه جریان شناسی دیدبان با توجه به اهمیت این نکات قبل از آغاز بزرگترین رویداد هنری سال اقدام به طرح این دغدغه ها و اتمام حجت با سینماگران و جشنواره فجر می کند.
خطر اصلی: قطع ارتباط سینماگران با کتاب های انقلابی و اسلامی
من توصيه مىكنم و واقعاً دوست مىدارم شماها بخوانيد. من مىترسم اين كتابها اصلاً دست شماها نرسد. (۱)
عشق مثلثی و مربعی در سینما
اينكه شما نوع برخورد يك زن و مرد را، يك عشق غلط را - اين عشقهاى مثلث و مربع را - توى فيلم بياوريد، اين مضر است؛ اين را كاريش نميشود كرد. كارى كنيم كه اينها توى فيلمها نيايد. (۲)
تحریم جشنواره های خارجی یا شرکت در آن؟
آنها مصالح فرهنگىشان را رعايت مىكنند، ما هم بايد مصالح فرهنگى خودمان را رعايت كنيم. ما كه از او توقع نداريم كه مصالح ما را رعايت كند؛ ما از خودمان توقع داريم كه مصالح خودمان را رعايت كنيم. بنابراين شما اگر جشنواره هم مىرويد، آن وقتى برويد و آنطورى برويد كه مصالح فرهنگى كشورتان را مراعات بكنيد. اگر طورى شد كه او بناست مصالح خودش را عليه مصالح كشور شما رعايت كند، بله، ترجيح با نرفتن است، ترجيح با حضور پيدا نكردن است؛ اين چيز روشن و واضحى است. (۳)
سینمای دینی تنها نشان دادن نام و نماد دین نیست
هيچ لزومي ندارد که در محاورات سينمايي يا در تئاتر، نام و يا شکلي که نماد دين است، وجود داشته باشد تا حتماً ديني باشد؛ نه. شما مي توانيد در باب عدالت، رساترين سخن را در هنرهاي نمايشي بياوريد. در اين صورت به هنر ديني توجّه کرده ايد. (۴)
معضل به نام "گیشه گرایی"
کساني هم که در رشته هاي هنري سرمايه گذاري مي کنند، غالباً وقتي به چيزهايي پايبند هستند، نمي توانند بازده مالي داشته باشند. يقيناً بايد به اينها کمک شود؛ اگر کمک نشد، به سمت هر چيزي که بتواند پول را به سمت آنها بياورد و آنها را تأمين کند - به قول اصحاب سينما، «گيشه گرايي» - مي روند، که طبعاً اين هم در همه وقت چيز خوبي نيست. گرايش به مسائل جنسي و شهواني و امثال اينها در سينما، يک مقدار عاملش همين است. مي خواهند فيلم جاذبه پيدا کند، لذا يک مشت افرادِ بخصوصي را جمع مي کنند. متأسّفانه اين عيب بزرگي است که در بسياري از فيلمهاي ما ديده مي شود. (۵)
انتقاد کنید!
من ميگويم شما انتقاد كنيد، منتها انتقاد به معناى واقعى كلمه؛ يعنى مبارزه و چالش خير و شر را نشان بدهيد تا معلوم شود كه اگر اين نقطهى زشت و مردود در جامعه هست، اما انگيزهاى براى رفع آن وجود دارد، جريانى براى نابودى آن وجود دارد. اگر فقر را نشان ميدهيد، معنايش اين نباشد كه در جامعه فقر هست، اما هيچ انگيزهاى براى مبارزهى با فقر وجود ندارد. اگر اينجور شد، طبعاً فيلم يأسآور ميشود؛ فضا را تاريك نشان ميدهد و برخلاف واقعيت هم هست. (۶)
ضعف در قصه پردازی
یکی از ضعف های اصلی فیلم ها و مجموعه های نمایشی داخل نداشتن قصه خوب است. قوام یک اثر هنری به قصه پردازی مناسب، قوی و جذاب است که باید در این زمینه توجه جدی تری شود. (۷)
تقلید از رفتار بازیگران خارجی ممنوع!
از هنرمندان فيلم و سينما می خواهم كه خود را به اجتناب از تقليد رفتار هنرپيشگان غربي مقيد كنند و تنها رفتار و فرهنگ ايراني را الگوي كار هنري خود قرار دهند. (۸)
پرهیز از پرداختن سطحی به سینمای معناگرا
سينماى معناگرا؛ خوب كدام معنا شيواتر و عميقتر از احساس فداكارى و ايثار و گذشت يك جوان هجده، نوزده ساله، كه از خانوادهى مرفهى بلند مىشود مىآيد اهواز - كه من ديدم از اين قبيل جوانها. (۹)
فیلمسازی غرب بر اساس پروژه مطالعاتی روی ملت ها
اينها به صورت پروژهاى يك ملت را تحت مطالعه قرار ميدهند، نقاط ضعفش را پيدا ميكنند، از روانشناس و جامعهشناس و مورخ و هنرمند و اينها استفاده ميكنند، راههاى تسلط بر اين ملت را پيدا ميكنند؛ بعد به فيلمساز، به فلان بنگاه هنرى در هاليوود سفارش ميكنند كه بسازد و ميسازد. بسيارى از فيلمهائى كه براى ماها و براى كشورهائى نظير ما ميسازند، از اين قبيل است. ... سليقهسازى ميكنند، فرهنگسازى ميكنند؛ بعد از آنكه سليقهها را عوض كردند، ذائقهها را عوض كردند، آن وقت اگر احتياج به زر و زور بود، دلارها را وارد ميكند، نيروهاى نظامى و ژنرالها را وارد ميكنند. اين، شيوهى حركت غربىهاست؛ بايد مراقب بود. (۱۰)
حوزه علمیه، سازمان تبلیغات و ... شما برای سینما چه کرده اید؟
آيا در زمينهى انعكاس آن معارف ارزشىِ اسلامى - كه من معتقدم در سينماى ما نشان زيادى از آنها وجود ندارد - به آن سازندهى فيلم، به آن كارگردان و حتّى به آن بازيگر، كارى انجام گرفته و منعكس نشده است؟! من به خودم نگاه مىكنم، به حوزهى علميهمان نگاه مىكنم و به دستگاههاى مديريت فرهنگىمان نگاه مىكنم، مىبينم نه، ما در اين زمينه كمكارى داشتهايم. بنابراين به قول معروف گفت:
هر بلايى كز آسمان آيد گرچه بر ديگرى قضا باشد
به زمين نارسيده مىگويند خانهى انورى كجا باشد
نمىشود رفت سراغ كارگردان و يقهى او را گرفت كه شما چرا؟ خوب، من يك مقدار وزارت ارشاد را، يك مقدار سازمان تبليغات را، يك مقدار حوزهى علميه را، يك مقدار آن كسانى كه صاحبان انديشهى دينى هستند، همين انديشههاى عرفانى، حكمت متعاليه و اين چيزهايى كه آقايان گفتيد، اينها را مخاطب قرار مىدهم و مىگويم شما براى برخوردارى كشور از اين هنر فاخر - كه در اين جمع هست - چه كردهايد؟ «شما» چه كردهايد؟ (۱۱)
سینماست که کلید پیشرفت است
من مىگويم الان كليد دست شماست. من شأن سينما را اين مىدانم. من مىگويم امروز كليد پيشرفت اين كشور، به ميزان زيادى دست شماست؛ شما مىتوانيد اين نسل را يك نسل پيشرونده، اميدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهاى اسلامى و ملىِ خود بار بياوريد؛ و همينطور مىتوانيد اين نسل را شرمنده، پشيمان، زير سؤال برندهى افتخارات گذشته و زير سؤال برندهى افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بياوريد. (۱۲)
صریح ترین سوال از جامعه سینمایی
شما سينماگران جنگ، پشت صحنهى جنگ را چقدر تصوير كرديد؟ چه شد كه اين جنگ شروع شد؟ … خوب، چه شد كه اين را وادار كردند كه اين حمله را انجام بدهد و او حمله كرد؟ و چگونه به او كمك كردند؟ و كدام كارخانجات به او سلاح شيميايى فروختند؟ آنهايى كه آن سنگرهاى هشتضلعى و پنجضلعى را درست كردند، چه كسانى بودند؟ كدام كشورها آن هواپيماها را به او دادند؟ آن مأمورين عالىرتبهى سياسى، امنيتى و نظامىاى كه از كشورهاى مختلف - از جمله امريكا - به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات كردند، چه كسانى بودند؟ شما به اينها نپرداختيد. اصلاً شخصيت صدام كيست؟ اينها براى قصهنويسى جا دارد. (۱۳)
چرا فیلم آرگو اینقدر در بوق و کرنا می شود؟!/
روایت رهبری از به حاشیه راندن روایت ایرانی از اشغال سفارت آمریکا
همين خانم ابتكار ... يك كتابى در باب قضيهى سفارت امريكا، به اصطلاح اين لانهى جاسوسى نوشتند. خود ايشان جزوِ آن دانشجوهايى بوده كه در آن كار شركت كرده بودند. ايشان دورهى كودكىاش را در امريكا گذرانده است؛ مرحوم دكتر ابتكار - كه از دوستان ما بود - سالها در امريكا بوده و اين خانم خيلى به زبان مسلط است و نگارش و تكلمش خيلى خوب است. اين كتاب را به انگليسى نوشته و بعد يك نفر آن را به فارسى ترجمه كرده بود. خود ايشان به من گفت، پيش هر ناشر امريكايى كه رفته بود، حاضر نشده بود اين كتاب را چاپ كند! در حالى كه آنها اصرار دارند كه مسئلهى اشغال سفارت را به عنوان يك زخم التيام نيافتنى، دائماً تكرار كنند. من زمان رياست جمهورى، سفر سازمان ملل كه رفته بودم، يك مصاحبهگر خيلى معروفى آمد و با من يك مصاحبهاى كرد كه خيلى هم به صورت گسترده پخش شد.
اولين سؤالش اين بود كه، شما چرا سفارت را گرفتيد؟ گفتم بابا! حالا ما آمدهايم سازمان ملل و تو مىخواهى با ما مصاحبه كنى؛ اولين سؤال را اين قرار مىدهى؟! حاضر نيستند رها كنند. از ديدگاه خودشان، آن را به عنوان يك حركت تروريستى و وحشيانه و تلقى مىكنند. حالا يك دختر خانمِ دانشجوى روشنفكرى كه نه اُمّل است، نه عقبافتاده است، نه تحصيلنكرده است، نه سابقهى تروريستى دارد و خودش در آن قضيه بوده، ايشان قضيه را تشريح مىكند؛ حاضر نيستند اين را چاپ كنند. ببينيد مسئله اين است.
خوب، او ملاحظهى سياست خودش را مىكند. در امريكا اين نمايش بىسانسورى فقط در مورد آن جاهايى است كه به اصول امريكايى اصطكاك نداشته باشد. آنجايى كه اصطكاك پيدا مىكند، چه به اصول امريكايى و چه به مصالح فورى امريكايى - مثل مسئلهى جنگ خليجفارس كه زمان بوش پدر انجام گرفت - سانسور وجود دارد؛ خيلى كامل و خيلى رسمى و علنى؛ بدون پردهپوشى (۱۴)